زندگی نامه شهید رضا قدیانی
شهید رضا قدیانی از همان دوران تحصیلی (ابتدائی)، علاقه زیادی به مسائل دینی داشت و مکررا به مسجد محل می رفت و در جلسات قرآن شرکت میکرد. با گرفتاری زیادی که داشت به تحصیل ادامه داد. در روز 17 شهریور، در میدان شهدا حضور فعال داشت و در تجمع 22 بهمن، در مقابل دانشگاه تهران بود. وی در اوج گیری انقلاب، در مسجد محل پاسداری میداد و از همان روز 22 بهمن، به عضویت بسیج در آمد. پس از پایان تحصیلات، از طریق مسجد الهادی، پایگاه مقداد عازم جبهه شد. ایشان سه بار در جبهه های نبرد حضور داشت و مدت 4 ماه در جبهه لبنان و سوریه حضور داشت سپس وی برای آخرین بار به جزیره مجنون رفت. وی هر کجا که حضور داشت همیشه صحبت از پشتیبانی از دولت و جنگ می زد و می گفت من همه جانبه در صحنه ها حاضرم جان خود را فدای اسلام کنم.
عاقبت در تاریخ 7/12/62 در عملیات خیبر، زمانی که با آر پی چی اش در حال زدن تانگهای بعثی ها بود ناگهان گلوله ای به قلب او اصابت میکند و به گفته همرزمانش، بعد از ده دقیقه به شهادت میرسد.
یادش همیشه گرامی باد
بسم الله الرحمن الرحیم
وصیت نامه شهید رضا قدیانی
والفجر ولیال عشر و الشفع و الوتر و الیل اذا یسر هل فی ذلک قسم لذی فجر الم ترکیف فعل ربک بعاد راذم ذات العماده یا یتها النفس مطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی
والعصر ان الانسان لفی خسر و الا الذین امنوا و عملو الصالحات و تواصو بالحق و تواصوا بالصبر
و گواهی میدهم که محمد بنده و برگزیده از آفریدگان تو است و او را برساندن پیغام خود (ببندگان) وا داشتی پس آنرا به مردم رساند.
با سلام بر پیغمبر اسلام و ائمه معصومین و با سلام بر امام زمانمان امام دوازدهم و نائب برحقش امام خمینی و با سلام و درود بر همه شهدای اسلام و معلولین و مجروحین جنگی و با سلام بر همه امت حزب الله و شیفتگان راه خدا و با سلام بر همه آزادیخواهان و مظلومان جهان و با سلام بر حسین (ع) سالار شهیدان و سرور آزادگان و با سلام بر پدر و مادرم و برادرانم و خواهرانم در این لحظه آخر که چند ساعاتی دیگر شاید زنده نباشم قلم روی کاغذ لغزیدن گرفت و بر آن شدم چند کلمه ای هر چند ناقص به عنوان وصیت نامه روی کاغذ بیاورم و شاید آخرین نوشته من باشد. و این را در موقعی می نویسم که همه یادها متوجه خداست و همه سخن از امام از کربلای حسین و از تقوی و پرهیزکاری است و بالاخره سخن از پیروزی و شهادت است.
خدایا: تو را شکر میکنم بر من منت نهادی و توفیق دادی که در این دانشگاه بزرگ معنوی شرکت کنم و به جبهه های نور علیه ظلمت بیایم که جبهه برای جویندگان راه تکامل انسانیت، بهترین و برترین دانشگاه است بارالها می دانم که گناهان من زیاد است و از بندگان رو سیاه تو هستم و توشه ای که همراه دارم خالی از ثواب است و اعتراف دارم که هنگام احسانت جز خود داری از معصیت تو فرمان نبرده ام و در همه احوال بی احسان از تو نبودم و ای خدای بزرگ، سپاس تو است که چه بسیار عیب مرا پوشاندی و چه بسیار گناه مرا پنهان نمودی و زشتی گناه که بجا آوردم پرده، مرا ندیدی و طوق ناپسندی و زشتی آنرا به گردنم نینداختی و لی من غافل بودم و در مدت زندگیم چه نعمت ها به من عطا فرمودی که خود را سزاوار و لایق آنها نمی دانستم و زبانم از شکر گزاری آن همه نعمت عاجز بود و حتی شکر یک هزارم آن همه نعمت را بجا نیاوردم.
هر چند که لطف تو شامل حالم بوده ولی شرمنده و سرافکنده ام و اگر بخواهی از ما بگذری از فضل و احسان توست و اگر گناهان من زشت است عفو تو زیباست و به احساس و نیکی تو اطمینان دارم در حالی چیزی که موجب آمرزیدن تر گردد در من نیست و خلاصه خداوندا، معبودا، بسوی آمرزش تو آمده ام و به عفو و بخشش تو آهنگ نموده ام. و من این راه را آگاهانه انتخاب کرده ام و برای شکوفائی دین اسلام و پیشبرد آن و فرمانبرداری از امر ولایت فقیه به این راه گام نهاده ام. و اگر در این را کشته شویم و یا بکشیم پیروزیم و این سومین بار است که به جبهه می آیم.
خدایا این بار مهر قبولی به پرونده من بزن و شهادت در راه دینت عطا فرما تا بتوانم جاودانه در نزد تو زندگی کنم. هر چند من لیاقت شهادت را ندارم. خدایا من با زینب کبری (س) این شیر زن کربلا در سوریه پیمان بسته ام که سلامش را به برادرش امام حسین(ع) برسانم و چند توصیه ای به امت حزب الله دارم که اولین سخنم این است که، ای مردم شهید پرور، از امام عزیز خمینی بت شکن اطاعت کنید که عصاره اسلام و نماینده حجت ابن الحسین(ع) است دنباله رو روحانیت باشید که چراغ هدایتند وحدت خود را حفظ کنید در صحنه حاضر باشید.
انقلاب را یاری کنید و از هرگونه گروه بازی و دسته و فرقه گرائی حذر کنید و تنها و تنها برای خدا گام بردارید و همه کارهایتان برای خدا باشد و بس و از غلبه هوای نفس بر خود خودداری کنید که مبارزه ما نفس جهاد اکبر است و علی (ع) چنین می فرماید: جهاد النفس افضل جهاد. هوشیار باشد و بیدار، جاذبه و دافعه، علی گونه داشته باشید سختی ها و رنجها را برای خدا تحمل کنید که دنیا جای راحتی و خوشی نیست. دنیا جای مبارزه و سختی است راحتی و خوشی را در بهشت جاوید باید جست نه دنیا، آنقدر شیرین است و ته مرگ آنقدر تلخ که انسان شرف و دین خود را به آن بفروشد. و قدر امام عزیز این عصاره اسلام، این پیر شجاع را بدانید و گوش بفرمان امام عزیز باشید و بدانید که رهبری پیامبر گونه امام ناقوس مرگ خائنین به اسلام و قرآن به صدا در آمده است و استعمارگران و جنایتکاران شکست خورده و درمانده را مجال مکر کردن ندهید و نگذارید که جنایتکار غرب در لبنان و فلسطین و ...... آنطور و جنایتکار شرق در افغانستان آنطور مسلمانان را قتل عام کنند و تا زمانی که پرچم پر افتخار اسلام در مسجد لاقصی به اهتزاز در نیامده است و نماز جماعت را با امام عزیز بپا نکرده اید ساکت ننشنید. و برای پیروزی اسلام در جهان پر از ظلم و ستم و فساد، همانا رهبری پیامبر گونه امام عزیز (خمینی کبیر) کافی است و اگر لحظه ای از ولایت فقیه که همانا امام خمینی است غافل شوید فاجعه ای بس بزرگ به همراه می آورد فاجعه ای که جبرانش آسان نیست و دین ما بدون ولایت فقیه دین کاملی نخواهد بود و دین ما تحت الشعاع قرار خواهد گرفت پس پشتیبان ولایت فقیه باشید. تا کوچکترین شبهه ای به دینمان وارد نشود. و از سلاحهای پیچیده ابر قدرتها هراسی نداشته باشید و با قلبهای مملو از ایمان به خدا و توکل به خدا به آنها بفهمانید که سلاحهای شیمیائی و...... و موشکهای مخرب نمیتواند کاری از پیش ببرد و آنها مثل تارهای عنکبوت هستد آنچه که پیروزی می آورد سلاح ایمان است و شما از درک آن عاجزید.
و به عنوان بنده ای از بندگان خدا سفارش میکنم که برای صدور انقلاب شکوهمند اسلامی هر چه در توان دارید این دو مرکز مهم اسلام یعنی، حوزه و دانشگاه را تقویت کنید و در پرورش بینش توحیدی در تمام ابعاد کوشا باشید. و ای ابر قدرتها بدانید که مکتب ما مکتب خون و شهادت است و سالار شهیدان ما امام حسین(ع) است که همه چیز خود را برای اسلام عزیز فدا کرد و یزیدیان را برای همیشه به خاک مذلت و سیاه نشاند و رسواشان کرد و ما نیز شاگردان امام حسین (ع) هستیم که تا آخرین قطره ی خون مان و تا آخرین نفس با شما یزیدیان خواهیم جنگید و .............
که شکست برای شاگردان مکتب اسلام و قرآن و پیروان امام حسین(ع) معنی ندارد و در آخر تو ای پدرم و تو ای مادرم، ای غم خوار من، مرا حلال کنید و از زحماتی که برای من کشیده اید تشکر میکنم و اگر حلال نکنید کارم سخت میشود و اگر از دستورات شما سرپیچی کرده ام و خطائی از من دیده اید از روی نادانی بوده از تقصیرات من در گذرید و حلالم کنید و هم چنین شما ای برادرانم، بر من حلال کنید و از خطاهای من در گذرید و نیز شما ای خواهرانم، بر من حلال کنید. و از تمام دوستان و آشنایان میخواهم که اگر حقی بر من دارند مرا حلال کنند.
بار خدایا هنگام رو برو شدن با کافران و دشمنان اسلام یاد دنیای فریب دهنده و گول زننده را فراموشمان گردان و اندیشه های مال و دارائی گمراه کننده را از دل مان بزدا و بهشت را بر چشمانمان قرار ده.
بارخدایا: اسلام غریب واقع شده، خودت اسلام و قرآن را در تمام دنیا پیروز گردان.
بار خدایا: قلب های ما را نورانی گردان و ما را آنی و لحظه ای به خودمان وا مگذار.
بارخدایا: قلم عفو بر جرائم اعمال ما بکش و ما را در این ساعت جزو صالحان قرار بده.
بارخدایا: مرضای اسلام معلولین انقلاب مجروحین انقلاب شفا عنایت فرما.
بارخدایا: مسئولین صدیق جمهوری اسلامی را در پناه خودت محفوظ نگهدار.
خدایا، خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
انا لله و انا الیه راجعون رضا قدیانی 25/11/62 خداحافظ
قد افلح من زکیها
اذن للذین یقاتلون بانهم ظلموا و ان الله علی نصرهم لقدیر
رخصت (جنگ) به جنگجویان اسلام داده شد زیرا آنها از دشمن ستم کشیدند و خدا بر یاری آنها قادر است.
و این چند کلمه را موقع اعزام نوشتم خیلی ساده و ناقص، چون وقت نبود اگر اشکالی دارد ببخشید.