شهید حسن احمدی شهرابی

   ١٠٢٣
   احمدی شهرابی
   حسن
   رضا
   
   محصل
   ١٤ اسفند ١٣٤٥
   ١٤ تیر ١٣٦٥
   قلاویزان(مهران)
   رزمنده
 
 
توضیحات

 

بسم الله الرحمن الرحیم

خلاصه ای از زندگی شهیدحسن احمدی شهرابی

او در سال 1345 در یک خانواده مذهبی چشم بدنیا گشود ایام زندگی خود را در محیط گرم مذهبی آغاز نمود مهمترین اتفاقی که در دوران ابتدایی با آن مواجه گشت آغاز نهضت عظیم انقلاب اسلامی در سال 1357بود وی این ایام را در کلاس پنجم ابتدایی در دبستان مزبور نقش موثری در بر پا کردن مراسم راهپیمایی و تظاهرات بر علیه رژیم طاغوت داشت بطوریکه رئیس دبستان، ایشان را در دفتر خود احضار کرد و او را تهدید به اخراج از مدرسه نمود. ایشان با وجود سن کمی که داشت اما از روحیه بزرگ و سرشار از عشق به اسلام، همچنان استوار در جهت سرنگونی رژیم ستم شاهی به فعالیتهای خود در مدرسه و بیرون از مدرسه ادامه داد تا اینکه حرکت عظیم مردم مسلمان ایران در بهمن ماه 1357 به پیروزی رسید سپس به دوره راهنمایی رفت که ایشان در بر پاکردن انجمن اسلامی مدرسه نقش ارزنده ای دارا بود در این دوران با یادگیری مسائل اسلامی و آشنا شدن با معارف قرآن در جهت حراست از انقلاب اسلامی، در سنگر مدرسه و مسجد حضور فعال خود حفظ نمود. با فرمان امام امت در مورد، فراگیری همه جانبه اقشار مردم از فنون نظامی و تشکیل ارتش 20 میلیونی جهت مقابله با دیسه های دشمنان اسلام و انقلاب اسلامی را گوش جان نمود و به ندای امام امت لبیک گفت و به عضویت بسیج در آمد تا اینکه بسن 17 سالگی رسید و از نظر مقررات بسیج جهت اعزام به جبهه های جنگ حق علیه باطل هیچگونه مانعی نبود، سپس در تابستان 1362 برای اولین بار در جبهه های حق علیه باطل حضور یافت و در آخر تابستان با اتمام ماموریتش جهت ادامه تحصیل به تهران بازگشت و با ثبت نام در هنرستان فنی شهید دوران متوسطه خود را آغاز نمود. در همین سال بود که طرح لبیک یا خمینی از طرف سپاه پاسداران به اجرا درآمد و ایشان با حضور فعال خود در این طرح بار دیگر در اواخر سال 62 در جبهه ها نور علیه ظلمت حضور یافت و در کنار دیگر همرزمان خود در عملیات خیبر با دشمنان اسلام به ستیز برخاست و بعد از اتمام مامویت خود به هنرستان بازگشت و با کوشش هر چه بیشتر در جهت جبران عقب افتادگی همت نهاد و پس از چند ماه تلاش فراوان توانست سال تحصیلی 63-62 را با موفقیت به اتمام رساند اما او نمی توانست که ایام تعطیلات تابستان را در پشت جبهه و دور از همرزمان بسر برد و برای یاری رزمندگان بسوی جبهه شتافت و پس از سه ماه ایثار و فداکاری جهت ادامه تحصیل به تهران بازگشت و با کوشش هر چه بیشتر در فراگیری دروس همت گمارد. شهید حسن احمدی بار دیگر در اوایل اسفند ماه 63 راهی جبهه های نبرد گردید و در عملیات بدر و در کنار دیگر رزمندگان اسلام بر علیه کفار بعثی به ستیز برخاست و در همین عملیات بود که برادر کوچکتر او بر اثر اصابت ترکش آر پی جی مجروح گردید ولی این مسئله باعث نشد که صحنه نبرد را رها سازد بلکه به نبرد خود کماکان تا اتمام عملیات ادامه داد و پس از آگاهی از وضع برادر خود به تهران مراجعه نمود و بعد از گذشت چند روز مجدداً به جبهه بازگشت و تا اواخر تابستان 64 در جبهه حضور داشت و برای جبران عقب ماندگی درس و شرکت در امتحانات آذر ماه رزمندگان به تهران بازگشت و بعد از امتحانات مجدداً بسوی جبهه شتافت و در عملیات پیروزمند والفجر 8 (فتح فاو) شرکت نمود و بعد از عملیات تسویه گرفت به تهران بازگشت ولی بعد از چند روز همراه تعدادی از همکلاسیها و دبیران خود به جبهه اعزام گردید و در تیپ سیدالشهداء گردان زهیر برای آماده سازی هر چه بیشتر برای عملیات آینده به فراگیری فنون نظامی مشغول شد و پس از طی مراحل فوق در عملیات فکه که در تایخ 13/2/65 انجام گرفت شرکت نمود بعد از اتمام عملیات جهت برگزاری مراسم بزرگداشت شهدای آن عملیات به تهران آمدند و پس از پایان مراسم به جبهه بازگشت تا اینکه در تاریخ 1/4/65 برای گذراندن مرخصی به تهران آمد و سپس با آغاز عملیات کربلای 1 مجدداً بسوی جبهه شتافت و پس از حماسه آفرینی های بسیار در این عملیات (به گفته همرزمان او )بعد از به هلاکت رساند بیش از 200 نفر از مزدوران کافر بعثی صبحگاه 17/4/65 بدرجه رفیع شهادت نائل گردید. روحش شاد و راهش پر رهرو باد.

 

 

وصیت نامه شهید حسن احمدی شهرابی

بسم رب الشهدا و الصدیقین

این وصیت نامه ها انسان را بیدار می کند و می لرزاند. (امام خمینی)

بسم الله الرحمن الرحیم

ان الله اشتری من المومنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه

خدا جان و مال اهل ایمان را به همان بهشت خریداری نمود.

وصیت بنده حقیر و محتاج درگاه حق تعالی به خانواده و دوستان و بستگان که با توجه به این وصیت نامه های شهداء راه آقایمان حسین(ع) را پیموده و ادامه دهند تا به کاروان آن بزرگوار برسند.

من گواهی میدهم که خدا یکی است و شریکی ندارد و خالق همه چیز و هر کسی هست و حضرت محمد(ص) فرستاده او و رسول اوست و برای هدایت مردم آمده است و علی (ع) و یازده فرزند دیگرش جانشین او و رهبر و پیشوای مردم هستند و خمینی بت شکن، این مرد خدا، این اسوه استقامت نائب به حق امام زمان(عج)است و بر همه واجب است که تا پای جان پیرو و تسلیم آن زعیم القدر باشد.

من گواهی می دهم که روز قیامت وجود دارد و حق است و هر کس به اندازه ای خوبی کرده باشد پاداش، و هر کس به اندازه ذره ای بدی کرده باشد کیفر و عذاب خواهد دید.

ای مردمان جهان به شما می گویم که در زندگی بنده یکی باشید که آن هم خداست و سعی کنید واقعا بندگی کنید چرا که بنده گی کردن این نیست که در زبانم بگویم خدایا تو را می پرستم بلکه در آیه ای از قرآن خدا می فرماید: احسب الناس ان یترکوان یقولو آمنا و هم لایفتنون

آیا مردم چنین پنداشته اند بصرف اینکه ما به خدا ایمان آوردیم رهایشان کنند و بر این دعوی امتحانشان نکنند؟ بدانید که باید بنده گی کردن را به مرحله عمل برسانیم و دست از خودپرستی و شهوات و دنیا دوستی برداریم و دل به این دنیا خوش کردن و به مقام رسیدن و یا خود بزرگ دانستن و دل به زن و فرزند و خانه و زندگی را کنار بگذاریم. اینها را باید بیرون بریزیم و بنده یکی باشیم و او را عبادت و به سوی او برویم که غیر از او کسی نیست و قلب و دلمان را از بت هائی که خودمان ساختیم پاک کنیم و خود را از اسارت نفس آزاد کنیم. و آن موقع است که آزادی را حس می کنیم و آنگاه از داشتنش لذت می بریم و برای یک لحظه هم که شده فکر کنیم و بیاندیشیم که چقدر بت در بتکده دل می پرستیم که خود را رها کنیم، خود را آزاده کنیم و این را بدانید که هر وقت بتهای داخلی را نتوانستید بشکنید می توانید بتهای خارجی را هم بشکنید و هواهای نفسانی را خفه کنید تا برابر غیر خدا نلغزید پس برخیزید و بلند شوید و با ذکر و یاد خدا و پرستش او و با سلاح لا الله الا الله و محمد رسول الله پیش روید که نیست خدائی جز الله، نیست قدرتمندی جز الله، چون تمامی قدرتها، قدرت اوست و قدرت او بی نهایت است. آمریکا و شوروی هر چه قدرت داشته باشند همه قدرت خداست پس خدا یا تمام قدرتها برای ماست چون که ما برای رضای تو میجنگیم به فرمان تو  می جنگیم (یدالله فوق ایدیهم) پس به پیش بروید چون آموزنده ترا از الله کسی نیست مهربان تر از خدا کسی نیست. پس اگر تا الان در خواب غفلت بودید و غرق در گناهان بودید توبه کنید و به سوی او باز گردید که او توبه را قبول می کند.

سخنی دارم با تمام برادرانی که در کنارشان بودم هیچگاه دست از امام عزیز بر ندارید و یار و پشتیبان او باشید. از برادران عزیز می خواهم که به یکدیگر احترام بگذارند و مهربان باشند و احکام و اخلاق اسلامی را بخوبی فرا بگیرید. از شما میخواهم همراه روحانیون مبارز با دشمنان داخلی و خارجی به ستیز برخیزید و نبرد کنید و یک لحظه هم از مبارزه دست بر ندارید و از جنگ خسته نشوید.

از شما ملت حزب الله میخواهم که امر به معروف و نهی از منکر را در جامعه بر قرار نگهدارید و همدیگر را نصیحت کنید.

۱۱/۲/۶۵

حسن احمدی شهرابی