زندگی نامه شهید مهدی مهمانی
بنام خداوندی که هم زندگی و هم موت در اختیار اوست
پس چیزی جز هدایت نمیخواهیم
اگر بخواهیم در مورد زندگی مهدی صبحت کنیم: باید دوران زندگی او را مانند هر شخص دیگر بدو قسمت کنیم، اول دوران زندگی قبل از انقلاب اسلامی و دوم بعد از پیروزی انقلاب اسلامی.
قبل از انقلاب :
قبل از هر چیز باید بگویم که مهدی، در تاریخ سیزدهم مرداد سال 1342 متولد شد و در هفت سالگی به مدرسه رفت و در درسها، کم و بیش موفق بود. همزمان قرآن خواندن و انجام فرایض مذهبی را به اتفاق خانواده، از پدر خود فرا گرفت.
در همان کوچکی، تا آنجائی که میتوانست نماز و روزه را بجای میآورد.
از نظر اخلاقی شخصی بسیار مهربان و شوخ طبع بود و همه را دوست میداشت و علاقه فراوانی به ورزش داشت.
هنگام انقلاب و بعد از پیروزی انقلاب :
در اواخر سال 56 که مردم ایران به رهبری قائد اعظم آیت ا... عظمی امام خمینی، تصمیم به واژگون کردن رژیم وابسته پهلوی بودند مهدی نیز مانند همه نوجوانان 15-14 ساله (دوران مقطع راهنمائی) به ندای امام لبیک گفت و فعالانه در تظاهرات شرکت میکرد. ایشان، یکی از کسانی بود که بچههای مدرسه را دعوت به شورش و راهپیمائی میکرد، همانطور که خودش تعریف میکرد، مدیر و ناظم مدرسه همیشه در هنگام شلوغ شدن مدرسه، بسراغ او میآمدند و از او میخواستند که بچههای مدرسه را آرام کند و ایشان هم به بچهها میگفت از مدیر بخواهید اگر میخواهد مدرسه شلوغ نشود و شیشهها شکسته نشود اجازه بدهد به بیرون از مدرسه برویم و گاه میشد که موفق به این کار می شدند.
او اغلب شعارها را در خیابان پخش می کرد. با شروع تعطیلات مدارس، فعالیتش بیشتر می شد از جمله، در پخش اعلامیه، راهپیمائی ها که از طرف مسجد امام حسین (ع) بود نقش موثری داشت و گاهی که از طرف مزدوران رژیم شاه مورد تعقیب قرار میگرفت، خیلی هوشیارانه از چنگ آنها فرار میکرد.
زمان این چنین میگذشت. تا اینکه امام، به میهن تشریف آوردند و او نیز مانند انقلابیون مسلمان در سقوط پادگانها و سنگربندی در خیابانها شرکت مستمر داشت.
از همان بدو پیروزی انقلاب مانند بقیه امت مسلمان در مساجد برای پاسداری از انقلاب شتافت و گاهی میشد که روزها پشت سر هم پاس می داد و شبها بیدار میماند تا دشمنان اسلام نتوانند کوچکترین ضربه ای به انقلاب نو پا بزنند.
بعد از مدتی بیشتر فعالیتش را در مسجد الهادی(ع) که در خیابان مالک اشتر تهران است انتخاب کرد، و کنار فعالیت در مساجد محل، در مراکزی از جمله، کانون نشر اسلام، نیز مدتها فعالیت تبلیغاتی انجام میداد
نظرات سیاسی او که از مکتبش جدا نیست نظری جز نظر امام نداشت. او میگفت هر چه امام بفرماید ما آنرا می پذیریم.
بعد از اینکه از نقشه شوم و خیانت های بنی صدر مخلوع خائن پی برد، بر ضد آن تبلیغات فراوان کرد.
همیشه پیرو ولایت فقیه بود و معتقد بود باید با گروههای محارب اعم از چپی و راستی، منافق و کافر باید قاطعانه برخورد شود.
با شروع جنگ تحمیلی فعالیتش را در مسجد بیشتر کرد، و چند باری از طرف بسیج به مناطق جنگی اعزام شد. بار اول، به اهواز و بار دوم به کردستان اعزام شد. پس از بازگشت پس از مدت کوتاهی برای بار سوم به جنوب اعزام شد و در عملیات والفجر یک در منطقه فکه شرکت جست با اتمام عملیات، نامش در لیست مفقودین اعلام شد و هنوز از وضعیتش خبری نیست.
خداوندا: اگر شهید شده است مانند بقیه شهدای انقلاب و جنگ تحمیلی با شهدای صدر اسلام و شهدای کربلا محشور بگرداند. و از پروردگار میخواهم که به بازماندگان شهدا صبر فراوان عطا کند ما را نیز از پیروان راهشان بگرداند.
از پروردگار میخواهم که دلهای ما را بنور ایمان منور کند و از او مهربان، مهربانان میخواهم که در ظهور حضرت ولی عصر امام زمان (عج) تعجیل کند چون که بیچارگان روی زمین خسته از زورگوئی های جباران شده اند و در انتظار عادلی چون او هستند.
آمین. برادرش 21/3/62
وصيتنامه شهيد مهدى مهمانى
بسم ا.. الرحمن الرحيم
ربنا افرغ علينا صبرا و ثبت اقدامنا و انصرنا على القوم الكافرين.
بار پروردگارا بما صبر و استوارى بخش و ما را ثابت قدم دار، ما را بر شكست كافران يارى فرما.
وصيت نامه اينجانب مهدى مهمانى كه بدست برادرم شجاع الدين مهمانى ميدهم.
برادر و خواهر من هميشه از خاطرتان نرود سر نماز، دعاى كميل، نماز جمعه، و ... كه امام عزيزمان اين خمينى بزرگ را دعا كنيد و همان دعائى كه امام زمان سفارش كردند اگر مىخواهيد اين انقلابتان به شكست نخورد خمينى را دعا كنيد و بگوئيد:
خدايا، خدايا، تا انقلاب مهدى خمينى را نگهدار
خواهر و برادر عزيزم از خدا بخواهيد كه فرج امام زمان مهدى موعود را نزديك بگرداند.
خواهر و برادر من، نگذاريد منافقين اينگونه وحشيانه به ترورهاى خود ادامه دهند. همانگونه پيامبران و امامان ما كه تا بحال با منافقين و كافرين در ستيز بودند شما هم با آنها مبارزه كنيد و امام عزيز خمينى بتشكن فرمود كه منافقين از كفار هم بدترند و بازوى قوى امام، انقلاب و حزب الله باشيد.
اين جان ناقابل كه خداوند به امانت داده بود ما هم در راهش جنگيديم ( انشاء الله كه مورد قبول خداوند است ) و انشاءالله كه خداوند اين جان ناقابل را از ما بپذيرد و ما را در صف شهدا قبول كند.
و هر كس اين وصيتنامه را مىخواند از آشنايانى كه مرا مىشناسند بخواهد كه مرا حلال كنند.
و چند تكه لباس ناقابل دارم كه به جنگ زدگان برسد.
و مقدارى پول كه برادران شجاعم ميدانند و آن هم به حساب 100 (صد) امام واريز شود.
و در آخر اينكه در مورد تمام وسائل هايم پدر و مادرم وكيل هستند كه در موردشان تصميم بگيرند.
والسلام على من التبع الهدى امام را دعا كنيد التماس دعا مهدى مهمانى